EN
114
A
کپی شد
نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی زاده

چریکه خاموش

چریکه خاموش

نمایشگاه چریکۀ خاموش عنوان نمایشگاه انفرادی پیمان رحیمی‌زاده برگزار شده در تاریخ 23 مهر ماه لغایت 3 آبان 1400 در گالری مژده است. همۀ آثار به لحاظ تکنیکال ترکیب مواد روی مقوا هستند. عنوان نمایشگاه که خود درآمدی است بر سکون و خاموشی برگرفته از فیلمی با عنوان چریکۀ تارا به کارگردانی و نویسندگی بهرام بیضایی است. بیانیۀ این نمایشگاه بر اساس آوایی فروخورده و گونه‌ای از تاریکی است که بر ساحت خرد سایه انداخته است. رنگ سیاهِ تمام کارها و صورت‌های مؤنث-زنانه‌ای که رحیمی‌زاده در آثار خود از آن‌ها سود جسته است در کنار سایر عناصر چون آینه، تور و غیره مبین خواست این پرتره‌ها برای فرار از سیاهی‌ و ورود به ساحت پر شکوه خرد هستند. در واقع اگر سیاهی وجود دارد، راه برون‌رفت از آن نیز توسط خود نقاش نشان داده ‌می‌شود (با افزودن یک عنصر از قبیل تور و آینه). اگر سیاهی در ساحت خرد خانه کند، آینه همچنان بازتاب‌گر خرد بوده و هر چند عقل معاش‌اندیش سایه بر خرد می‌بندد اما خرد راه خود را گشوده و می‌رود. حکایت بسیاری از زنانی که رحیمی‌زاده نقش زده نیز از این دست است: هیچ سیاهی از تاریخ و قرون موجب سد راه آنان نیست، در سیاهی نیز عنصری برای روشنا و یافتن راه خود می‌یابند و به یاری همین عنصر به پیش رفته و تاریکی را پشت سر نهاده و خاموش نمی‌مانند.

چریکۀ خاموش

آنجا که تاریکی بر ساحت خرد سایه ‌می‌اندازد و نابرابری مقیاسی‌ست برای سنجش، چیزی جز زمزمۀ فروخوردۀ روشنایی باقی نخواهد ماند. آوای آزادی و بودن که بر نگاه مضطرب، پوشیده و مثله شده می‌نشیند و به شعری حماسی می‌ماند که در ابتدای سرایش، عقیم مانده است.


مروری بر آثار پیمان رحیمی‌زاده

خاموش چون زن‌هایی معلق در تاریکی، با دهانی بسته، چشمانی راوی و دستانی سخنور، قفل شده در نخ و سوزن... نخستین حسی که مخاطب در مواجه با آثار پیمان رحیمی‌زاده دریافت می‌کند؛ سکوتی‌ست طولانی همراه با ابهامی یخ‌زده و پر واهمه. آنچه از چشمان زنان آثار او به درون مخاطب جاری می‌شود، چیزی فراتر از چند جمله حرف ناگفته است. داستان‌هایی روایت نشده که از نگاه به حرکات دستانشان منتقل می‌شود، دستانی که گاه مخفی شده در زیر ردا، سعی در پنهان کردن رویدادی تکان‌‌دهنده و یا تلخ دارند آنچنان سخت و سنگین که گویی آینه نیز تاب این حجم از رنج و بی‌عدالتی را ندارد و زیر نگاه پرسش‌گرشان منهدم می‌شود. رحیمی‌زاده عامدانه لزوم مادیت حضور چشم به معنای خرد و آگاهی را با مفاهیم ظاهری بزک شده‌ای چون معصومیت و پاکدامنی در قالب گلبرگ و یا چشم‌بندهایی پارچه‌ای در آثارش، تغییر می‌دهد.او خشم و بازتاب قضاوت را با عبور تیری از سیبی گاز زده به مثابه اولین گناه هوا به سخره می‌کشد. نخ‌های نازک و منقطع که در نگاه اول نوید رهایی و آزادی‌اند به نمادی از ثباتی سست بدل می‌شوند، که همچون اضطراب‌های ابدی میان انگشتان زنان آثار رحیمی‌زاده پیچ و تاب می‌خورند. گویی چریکه خاموشی تا ابد در گوششان زمزمه خواهد شد.

سعادت افزود

  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /
  • نمایشگاه نقاشی‌های پیمان رحیمی‌زاده «چریکۀ خاموش» /