EN
85
A
کپی شد
نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو

دیدار به قیامت

دیدار به قیامت

آنچه دراین مجموعه از آثار پدیدار نمی‌شود، ورای زیستن صادقانه‌ست!

در آستانۀ شناخت دیگری

در مجموعۀ «دیدار به قیامت» چهره از بیانی روشن و واضح تا کارکردی محو و مخدوش شبکه‌های معنایی تابلو را می‌سازد. شیوۀ رنگ‌گذاری و ترکیب مواد در رسیدن به چهره‌هایی گسسته، تکه تکه شده و مخدوش ورود به دنیای یک «دیگری» با جنبه‌هایی ناشناخته و وهم‌انگیز است .این ورود ما را با پرسش‌هایی هستی‌شناسانه مواجه می‌کند .تکه تکه شدن دلالت‌های چهره و مرکزیت‌زدایی از عنصر صورت در تعریف چهره وجهی تازه از ناشناخته ماندن دیگری و مواجه با دنیایی به جز دنیای «روبرو» است .این دیگری همان کسی است که نقاش نه در یک زمان روایی و خطی بل در فضا-زمانی درونی و زیسته، شناخته و به آستانۀ  ادراک و شناخت «او» رسیده است.

هنگامی که از زمان در این مجموعه صحبت می‌کنیم با سه گونه بیان این مفهوم مواجه هستیم :

نخست زمانی که نقاش قصه‌ای بیرونی  را زیسته، با دیگری و یا دیگری‌های حکایت این قصه مواجه شده و این گونه مواجه از سنخ زمانی خطی است،امتداد لحظات و شیوۀ اندازه گیری با ساعت شاخصۀ چنین زمانی است.

دومین زمان آن زمانی است که در اصطلاح غور در درون و زمان نفسانی می‌تواند باشد در این قسمت زمان خطی از بین رفته و هر واقعه‌ای در درون می‌تواند روزها و ماه‌ها و سال‌ها ما را به خود مشغول کند و به نظر می‌رسد هنرمندِ این مجموعه با توجه به تغییراتی که در پرداخت از صورت به وجود آورده و شیوۀ مواجه با چهره مدت‌های مدید این زمان نفسانی را زیسته باشد .

سومین زمان که مختص نقاشی به صورت کلی و این مجموعه به صورت خاص می‌باشد زمان خوانش و با هم‌آیی سه مقام بیننده، نقاش و گفته‌پرداز است .

در این سومین زمان همۀ عناصر دو زمان قبلی در خوانشی یک باره به این‌جا و اکنون کشیده شده و هر بار تابلوی نقاشی برای عرضۀ خود می‌بایست به عرصه‌ای برای غور مبدل شود .بیننده از سویی با تمام ادراکات خطی و نفسانی خود مقابل تابلوست،نقاش که کنش رنگ و ترکیب را به پایان رسانده، خود به بیننده‌ای برای زیسته‌هایش مبدل می‌شود و در نهایت گفته‌پردازی که هدفش رسوخ در سوژۀ گفتمانی و اتخاذ موقعیتی تازه با هر بار دیدن است. خود نقاش پیش از این و در مقام کنش‌گر نقاشی با شیوۀ گسترش رنگ بر تابلو، مخدوش کردن دنیای صورت برای غور در چهره به عمل گفته پردازی دست زده است.

همان‌گونه که گفته شد خوانش و ادراک چنین مجموعه‌ای ما را در چندین زمان و مقام روایی رها کرده و امکانات وسیع و گسترده‌ای برای ادراک معنا در اختیارمان می‌نهد.شور نقاش در پرداخت‌های رنگی خود ،دخالت مستقیم دست بدون قلم‌مودر تعدادی از تابلوها ، حجم رنگ و عوامل دیگر اثبات می‌کنند که چگونه  نقاش نیروهای حسی را به حرکت مبدل کرده و شور درونی را به شوری بیرونی و بی زمان مبدل می‌کند.

سهراب احمدی

  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition
  • نمایشگاه نقاشی‌های علیرضا آسانلو / Alireza Asanloo's Solo Painting Exhibition