گستره فرهنگ در دست بافته های پرویز تناولی

چکیده
پرویز تناولی از مهمترین هنرمندان ایرانی و از پیشروان مکتب سقاخانه است. مهمترین ویژگی آثار او استفاده از عناصر هنر ایرانی و شرقی در امتداد هنر جهانی است. از جمله آثار تناولی در راستای ویژگی گفتهشده فرشهای اوست که نشان از پژوهش از سویی و استفاده از یافتههای پژوهش از سوی دیگر برای بیان هنری است. این فرشها میتوانند دو گونه فضا را برای مخاطب بازنمایی کنند: فضای حقیقی جغرافیایی که نشانگر ویژگیهای فرش هر منطقه از ایران است و فضای استعاری که پیوند ژرفی با اسطوره، ادبیات و اندیشۀ ایرانی دارد. پرسشی که میتوان در این راستا مطرح نمود این است که چگونه این دو فضای حقیقی و استعاری معناسازی میکنند و عرصۀ گفتگو و تعامل بینافرهنگی میگردند؟ تحلیل ما بر پایۀ آرای نظری یوری لوتمان، نشانهشناس روسی مکتب تارتو- مسکو است که با بهره بردن از تعریف فرهنگ، سپهر معنایی یا نشانهای را تعریف کرده که برای توضیح کارکرد انواع زبانهای کلامی و غیرکلامی ضروری به نظر میرسد. این سپهر هم شرط و هم نتیجۀ گسترش فرهنگ است و وابسته به درک فضاهای مختلف از جمله حقیقی و استعاری میباشد. ما نیز برای تحلیل فرشهای پرویز تناولی از دیدگاه لوتمان و همحضوری لایههای معنایی در سپهر نشانه-معنایی بهره بردهایم و به این نتیجه دست یافتهایم که فرشهای تناولی سپهر معنایی جدیدی خلق کردهاند که شبکهای از تعاملات همهجانبه بین فرهنگ و سنت و ارزشهای فرهنگی-اجتماعی جامعۀ ایرانی از سویی و پیوند با جامعۀ فرهنگی-هنری جهانی از سوی دیگر است.
مقدمه
پرویز تناولی زاده فروردین 1316 در تهران بوده و از دوران کودکی و نوجوانی نخستین آموزشهای هنری خود را در زمینه موسیقی از موسیقیدانان برجسته آن دوران دریافت می کند در دوران هنرستان نیز مجسمه سازی را انتخاب کرده و جز نخستین ثبت نام کنندگان و فارغ التحصیلان این رشته از دبیرستان است. در این دوران علاوه بر مجسمه سازی تناولی نقاشی را نیز آموخته و تاریخ هنر و نقد را نیز می گذراند. نخستین نمایشگاههای پرویز تناولی در اواخر دهه 30 برگزار شده و نشان از علاقه او به موضوعات روزمره و فرهنگ عامه دارد. دهه 40 و 50 تعیین کننده ترین دوران زندگی هنری تناولی است. او در این دهه علاوه بر تدریس در دانشکده هنرهای زیبا پر سر و صداترین نمایشگاه دهه 40 را برگزار می کند که در آن از مصالح نامعمول چون نئون، پلاستیک، چراغ مهتابی، ظروف مسی و غیره برای ساخت حجم استفاده می نماید. از همین دوران است که هیچ های تناولی خلق می شوند. هیچ هایی که با اشکال مختلف، رنگها و اندازه های گوناگون و در موقعیتهای مختلفی در برابر مخاطب حاضر می شدند. گاه روی صندلی، گاه زیر آن، گاه به صورت دوقلو، گاهی روی دیوار و گاهی درون قاب. تناولی بجز ادامه هیچ ها تا به امروز فعالیتهای هنری و پژوهشی مختلفی را نیز پیگیری و در قالب نمایشگاه و کتاب به سرانجام رسانده است. از جمله فرشهای او، حاصل چندین سال پژوهش میدانی و عکاسی از فرشهای مختلف اقوام ایرانی است. گفتنی است بجز عکاسی و پژوهش میدانی تناولی در مقدمه چند کتاب خود در باب فرش تاریخچه ای آرشیوی-پژوهشی در مورد این هنر ایرانی نوشته و اکنون نیز با گذر زمان پژوهشهای او بخصوص در زمینه قالیچه تصویری دارای اعتبار بوده و محل ارجاع پژوهشگران فرش است. (حسن موریزی نژاد، 1390: 4) ورود تناولی به دنیای فرش مصادف است با سفرهای او به مناطقی نظیر لرستان، فارس، کردستان، و بلوچستان. تناولی با ذهن خلاق و پویایی که دارد از تمام عناصر زندگی روزمره و سنتی ایرانیان بهره برده است. او با فرش بافان ایرانی صحبت کرده، وارد زندگی روزمره شان شده و در عین حال با پژوهشی مستمر اصول محکم و جا افتاده فرش ایرانی را می کاود. اما طبق نظر تناولی، قالیچه های تصویری یا به بیان دیگر فرشهای تصویری از مسیر هزار ساله فرش خارج شده، یعنی وارد جنبش تصویری شده اند. در واقع سده 13 و 14 هجری را باید سده های اشاعه هنر تصویر سازی در ایران دانست، زیرا در این دو سده در تمامی هنرها گرایش قابل توجهی به شبیه سازی و طبیعت گرایی پیدا شد و شبیه سازی به صورت جنبشی همه گیر توجه هنرمندان را به خود جلب کرد. در این میان، تناولی نیز فرشهای تصویری خود را عرضه نمود که در هم آمیختگی دو فضای حقیقی جغرافیایی و فضای استعاری ادبی هنری را نشان می دهد. در واقع تناولی در تصاویر از امکانات چند زبان غیر کلامی بهره برده و قالیچه های او عرصه برخورد ادبیات و هنر است و همه این زبانها بین خودشان در تعامل بوده و با حفظ نحو و کارکرد خودشان مرزهای زبانی را در نوردیده و فضایی چند صدایی به وجود می آورند که خارج از این فضا ارتباط با آن میسر نمی باشد.
حال برای تحلیل این فضاهای ناهمگون بهم مرتبط و پویا از نشانه شناسی فرهنگی لوتمان بهره می بریم تا به این پرسش پاسخ دهیم که فضای فرشها یا دستبافتهها تناولی چگونه معنا سازی می کنند، به عبارت دیگر دو فضای حقیقی و استعاری چگونه معناساز می شوند؟ هدف ما از ارائه این مقاله آن است که نشان دهیم که دست بافته های تصویری تناولی با تکیه بر خلاقیت و پویایی از مرزهای فرهنگ ایرانی عبور کرده و عرصه گفتگو و تعامل بینافرهنگی می گردد.
مرضیه اطهاری نیک عزم، سهراب احمدی