زندگی دوباره

در تاریخ 30 تیر 1404، چهل روز از درگذشت بهمن رضائی گذشت. یک روز پیش از جنگ سختی که در کشورمان در گرفت و زندگی همه را تحتالشعاع قرار داد، مراسم خاکسپاری استاد رضائی انجام شد. متأسفانه پس از وقوع اتفاقات اخیر، خبر از دست دادن این هنرمند بزرگ در سایۀ جنگ و مشکلات کشورمان از یادها پاک شد. این نوشتار را فرصتی مغتنم برای زنده نگهداشتن یاد او میدانم.
بهمن رضائی هنرمندی بیادعا و فرزانه بود. بیشتر در حوزۀ کاریکاتور شناخته شده بود، اما نقاشی راستین بود و همین ویژگی آثارش را از دیگر همکارانش متمایز میکرد. رضائی در دوران کاریاش هرگز دست از یادگیری نکشید، از سر علاقه به یادگیری آبرنگ و مینیاتور پرداخت و به زیبائی این دو تکنیک را در آثارش درآمیخت. دغدغهمند بود، از اینکه آثارش به خبر روز متکی باشد و با دنیای خبرها به زبالهدان تاریخ بپیوندد دوری کرد و چیزی فراتر از طرحی بر اخبار اجتماعی خلق کرد. با جسارت به سراغ موضوعهایی رفت که هرگز کهنه نمیشوند و در قالب ترکیبهایی شگرف از محتواهای خاص و تکنیکی مجزا از کلیشههای همیشگی کاریکاتور در میان همنسلان خودش در ایران، مجموعههایی بینظیر آفرید. به اقتضای چهلمین روز درگذشتش، اشارهام به مجموعۀ «زندگی دوباره» اوست. این مجموعه در ابتدا با موضوعیت «مرگ» منتشر شده بود، اما وقتی با خودش در این باره صحبت کردم، به این مجموعه آثار، عنوان «زندگی دوباره» را اطلاق کرد. در این مجموعه دو دنیا همزمان ترسیم میشوند: دنیای زندگان و دنیای مردگان. این همزمانی عرصهای ویژه برای ترسیم کردن طنز خاص رضائی فراهم کرده است. این دو دستهگی در جای جای این مجموعه به کمک او میآید، کادر نقاشی به دو قسمت: روی زمین مکان زندگی زندگان و زیر زمین، مکان آرامیدن مردگان تقسیم میشود طبق عادت چشم مخاطب ابتدا با صحنۀ بالایی کار روبهرو شده، با زندگانی مواجه میشود که در حال اشک ریختن برای عزیز از دست دادۀ خود هستند از دیدن آن اشکهای بزرگ و اغراقشده مغموم شده، چشم حرکت میکند و حالا به زیر آرامگاه آمده از دیدن حال و هوای مردگان خنده بر لبش میآید. شوخیهایی با جنس کاملاً آغشته به دغدغههای انسانی که گاه حتی تا مرز تجدید فراش در دنیای مردگان نیز پیش میرود! عزایی سهمگین و سیل اشک جاری روی زمین و بساط رقص و آواز و میگساری در زیر زمین! پارادوکسی خلاقانه که تمامی احساسات مخاطب را در یک لحظه درگیر کرده و او را با خود همراه میکند. هر اثر از این مجموعه یک داستان جدید از دنیای مردگان دارد، حتی زمانی که فردی از دنیای زندگان در کادر نیست، باز هم تقسیمبندی را میبینیم. گاه حتی خود مرده در مراسم تشییع جنازهاش به دستاندرکاران کمک کرده، به استقبال زندگی پس از مرگش میرود. با مرور تمام این مجموعه آثارش چهل روز پیش او را به خاک سپردیم، با آثارش کاری کرد که تا لحظۀ آخر اشک و خندهمان درهمآمیخته شد.
رضائی در تنهایی و سکوت کار خودش را کرد و رفت، با وجود چاپ مجموعه آثارش در سالهای واپسین زندگیاش شاید بسیاری از علاقهمندان و حتی خود هنرمندان اسمش را ندانند، در مراسم رونمایی از کتابش در موزه هنرهای معاصر تهران هنگامی که از او خواستند پای تریبون رفته و صحبت کند، گفت: «من اگر صحبت کردن بلد بودم که کاریکاتوریست نمیشدم!» بهمن رضائی را در کارهای جاودانش ببینیم، بشناسیم و یاد عزیزش را زنده نگه داریم. شوخ بود و با مرگ هم شوخی میکرد، یادش جاودان.
سعادت افزود